شوهرم نسبت به من بدبین شده
شوهرم نسبت به من بدبین شده ولی هر بار معذرت خواهی می کند راه چاره چیست ؟
مسئلهء ازدواج و زندگی مشترک یکی از ظریفترین و حساس ترین مسائل زندگی است بنابراین باید در تمام دوران زندگی مشترک یعنی از نقطه ئ آغازین آن که مسئله خواستگاری و جواب مثبت دادن به طرف مقابل است باید با دقت کافی باشدو همچنین دوران نامزدی , عقد, عروسی و بالاخره دوران بعد از عروسی که خود به مراحل گوناگون تقسیم می شود و هر مرحله ای ویژگی های خود را دارد و آگاهیهای را لازم دارد که باید به تدریج آن آگاهی ها را کسب کرد. در حال حاضر شما در دوره ئ نامزدی و دوران عقد قرار دارید آنچه که در این دوره مهم است شناخت ویژگیهای شخصیتی همدیگر و آشنایی عمیق نسبت به خانواده و مهمتر از همه دوره ای است که باید اعتماد همدیگر را جلب نمود بنابراین دورهء اعتمادسازی است لذا باید بسیار ظریف عمل کرد به نظر می آید توجه به نکات زیر اثر قابل توجهی در ایجاد اعتماد برای طرفین می تواند داشته باشد.
1. احترام به یکدیگر هم در مقابل خانواده ها و اقوام و دوستان یکدیگر و هم در واقعی که به صورت خصوصی در کنار یکدیگر هستید.
2. توجه به جنبه های مثبت یکدیگر.
3. شناسایی حساسیت های که در هر کدام از شما وجود دارد البته فقط باید این حساسیت ها شناخته شود ولی لازم نیست آن را به رخ طرف مقابل بکشیم.
4. اجتناب از بیان حوادثی که در دوران کودکی یا نوجوانی یا دوران دانشجویی برای شما یا دوستانتان اتفاق افتاده . منظور از این حوادث آن چیزهایی است که زمینهء سوء ظن را فراهم می کند.
5. بیان کلمات محبت آمیز نسبت به یکدیگر مثل : ((تو همهء امید من هستی و من به تو عشق می ورزم )), ((من تو را دوست می دارم )), ((تو از هر کس دیگری برای من مهم تر هستی )), ((علاقه ئ هیچ کس بجز تو در دل من نیست )).
6. طرح نکردن مسائل اختلافی
7. از هیچ پسر یا فرد دیگری در مقابل شوهر خود صحبت نکنید.
8. در خیابان , پارک یا اماکن عمومی و حتی در میهمانیها سعی کنید نگاه خود را کنترل نمائید.
9. خنده های خود را نیز در مقابل دیگران کنترل کنید چه بسا موجب سوئ ظن ایشان شود.
10. در صحبت کردن با نامحرم به ویژه در مقابل همسرتان سعی کنید نگاه خود را پایین بیندازید چه اینکه هم جلوی سوئ ظن شوهرتان را می گیرد و هم برای خودتان بسیار ارزشمند و مفید است .
- به نظر می آید مطالعهء کتاب آیین همسرداری از ابراهیم امینی برای آشنایی شما و همسرتان بسیار مفید باشد لذا توصیه می شود این کتاب تهیه و حتما" مطالعه کنید. نکته ئ قابل توجهی که در نامهء شما به آن اشاره کرده بودید این است که همسرتان وقتی احساس می کند که دچار اشتباه شده و شما را ناراحت کرده است عذرخواهی می کند و این بیانگر صداقت شوهر شماست و این انعطاف پذیری او را در زندگی نشان می دهد و شما باید قدر این ویژگی مثبت شوهرتان را بدانید و هنگامی که عذرخواهی کرد دیگر مسئله ای که بین شما پیش آمده آن را کش ندهید و در صدد تلافی و مچ گیری از ایشان نباشید چه این که ادامه دادن به بحث موجب کدورت و از بین رفتن محبت و علاقهء نسبت به یکدیگر می شود بنابراین سعی کنید در مقابل این جنبهء مثبت شوهرتان شما نیز گذشت داشته باشید و او را بعد از عذرخواهی بخوبی تحویل بگیرد و شما نیز انعطاف پذیر باشید و انعطاف پذیری به معنای عقب نشینی و کوتاه آمدن نیست بلکه لازمه ئ استحکام در روابط اجتماعی بویژه روابط زناشویی است چه اینکه اگر زن و شوهر در مقابل هم انعطاف پذیر نباشند هر دوی آن بالاخره روزی شکسته خواهند شد و شکستن حریم زناشویی خطرات بدی را بدنبال خواهد داشت البته از رفتارهایی که شما در مقابل شوهرتان داشته اید نشان می دهد که شما نیز انعطاف پذیر هستید و ما این ویژگیهای مثبتی که در هر دوی شما وجود دارد را تبریک می گوئیم و به فال نیک می گیریم و امیدواریم که زندگی شیرین و موفقی را با یکدیگر داشته باشید در پایان توجه به این نکته ضروری است که انسانها با هم متفاوت هستند و توجه به این تفاوتهای فردی بسیار مهم است . چه اینکه هر انسانی محصول عوامل و شرایط خاصی است لذا هیچگاه ما نباید توقع داشته باشیم که همسر ما مثل ما فکر کند و سلیقهء او عینا" مثل ما باشد و همین طور احساسات و عواطف او دقیقا" مثل ما باشد بنابراین باید به این تفاوتها توجه داشت و بعضی از حرکات و سکنات یا رفتارهایی که ممکن است برای ما خیلی خوشایند و جالب نباشد موجب یک حالت دفاعی را در ما برنیانگیزد و فکر کنیم که باید مخالفت کنیم بلکه در کنار این تفاوتهای فردی , مشترکاتی نیز بین انسانها وجود دارد باید این مشترکات را شناسایی کرد و برای استحکام زندگی آنها را تقویت نمود. در پایان نامه شما این نکته بیان شده بود که آیا کوتاه آمدن من موجب سوء استفاده او نمی شود در اینجا باید گفت که اگر شما سعی کنید با اساس یک اصول درست و منطقی اگر برخورد کنید و به شوهرتان نشان دهید که اهل منطق هستید و بر اساس موازین شرعی و عقلی کارهای خود را انجام می دهید به تدریج شخصیت شما در نظر او یک شخصیت منطقی و اصولی خواهد شد و او نیز متقابلا" سعی می کند با منطق و اصول با شما برخورد کند و اگر منطق صحیح بر زندگی شما حاکم باشد و این منطق آمیختهء با عشق و علاقهء نسبت به یکدیگر باشد بنظر می آید اختلافات به حداقل می رسد ولی هیچ گاه نباید توقع داشته باشید که هرگز اختلافی بین شما بوجود نیاید مهم این است که شما از اختلاف نظرها نیز حسن استفاده را ببرید و به سطح زندگی خود ارتقاء ببخشید.
عوامل مؤثر بر رشد انسان پس از تولد
ز دید گاه اسلام ، رشد انسان پس از تولد در چند مرحله متوالی صورت می گیرد . از پیامبر -ص- در این زمینه روایت شده : « فرزند تو هفت سال آقا ، هفت سال بنده وهفت سال وزیراست . اگر تا سن بیست و یک سالگی خوی وخصلت هایش را پسندیدی که خوب وگرنه اورا به حال خویش رها کن ،زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری.
اعظم محسنی امجد
عوامل مؤثر بر رشد وتکوین شخصیت قبل از تولد
از دیدگاه اسلام فرزند انسان مانند ثمره ومیوه درخت است .همانگونه که ثمره ی درخت ، عصاره ، ویژگیها و خصایص درخت را در خود جمع کرده است ، فرزند انسان نیز خصایص و خصوصیات جسمی ، رفتاری و شخصیتی والدین خود را به ارث می برد .پیامبر اسلام(ص) می فرماید:«هر درختی میوه ای دارد و میوه دل ،فرزند است .»اسلام هم چنین به تفاوت های فردی و تأثیر آن بر جوامع انسانی توجه کرده است.
در علم روانشنا سی نیز به تفاوت های فردی توجه شده است.بسیاری از روانشناسان بر این باورند که تفاوت های فردی اعم از تفاوت های جسمی وظاهری (قد،وزن،رنگ،چهره و...)صفات شخصیتی و خصایص رفتاری منحصر به فرد انسان ،تحت تأثیر دو عامل مهم وراثت و محیط ایجادمی گردد ورشد انسان محصول مشترک دو عامل وراثت و محیط می باشد .
از میان این دو عامل، وراثت تأثیر بیش تری بر روند رشد در دوران جنینی می گذارد .انسان ها ساخته دست پدر ،مادر و اجدادشان اند وبسیاری از خصوصیات جسمی،عقلی و روانی آن ها را از طریق ژن های عامل وراثت به ارث می برند. پیامبر (ص)توصیه های خاصی در مورد انتخاب همسر و ازدواج به مسلمانان نموده است.
پیامبر (ص)به یاران خود فرموده: « ای مردم از خضراءالدمن (گیاهان روییده در خرابه ) بپرهیزید . سؤال شد:ای رسول خدا خضراءالدمن چیست ؟ فرمود: زن زیبارویی که درخانواده ای فاسد رشد کرده است.
عوامل مؤثر بر رشد انسان پس از تولد
از دید گاه اسلام ، رشد انسان پس از تولد در چند مرحله متوالی صورت می گیرد . از پیامبر (ص) در این زمینه روایت شده : « فرزند تو هفت سال آقا ، هفت سال بنده وهفت سال وزیراست . اگر تا سن بیست و یک سالگی خوی وخصلت هایش را پسندیدی که خوب وگرنه اورا به حال خویش رها کن ،زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری. »
دوره ی سیادت یا نونهالی
این مرحله از رشد ، از بدو تولد آغاز می شود وتا سن هفت سالگی ادامه می یابد .روانشناسان این دوره را که مراحل نوزادی ، طفولیت وخردسالی را در بر می گیرد ، دوره ی نونهالی می نامند . پیامبر اکرم (ص) این مرحله را سن سیادت وآقایی کودک دانسته وپدر ومادر را موظف به رفع نیازهای مادی وروانی کودک نموده وبرایشان تکالیفی مقرر کرده است.. پیامبر (ص) تغذیه با شیر مادر را در انتقال خصایص شخصیتی و وراثتی به فرزندان مؤثر می داند و در این زمینه می فرماید :
«زنان کم خرد را به دایگی بر نگزینید ، زیرا فرزند با شیر رشد می کند .»
از دیگر تکالیفی که اسلام بر عهده پدرومادر گذارده ومؤید حقوق فردی واجتماعی کودک است ،می توان به نام گذاری کودک اشاره کرد .ازپیامبر(ص)روایت شده:«نخستین کاری که آدمی درباره فرزند خود انجام می دهد این است که نام نیکو بر او نهد .»
تربیت کودک در دوره سیادت از دیگر مواردی است که اسلام توجه خاصی به آن مبذول داشته و توصیه های بسیاری نیز دراین خصوص نقل شده است . محبت یکی از اختیاجات اساسی کودک و از مهم ترین عوامل تأثیر گذار بر تربیت روحی وروانی وی می باشد. کودک ،عشق،محبت وعلاقه را در کانون خانواده می آموزد. در اسلام در مورد محبت ومهربانی کردن به کودکان بسیار سفارش شده است . پیامبر (ص)به مسلمانان توصیه می فرماید :«کودکان را دوست بدارید و با آن ها مهربان باشید »
هم چنین می فرماید :«محبت به فرزند همچون محبت به والدین است و خداوند کسی را که به فرزند علاقه بیش تری داشته باشد ،رحمت می فرستد.»
نگاه محبت آمیز پدر به صورت فرزند عبادت است و روش پیامبر (ص)در خانواده اش این بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود می کشید وحسن و حسین(ع)را می بوسید.
پیامبر (ص)فرموده است : « هرکه فرزند خود را ببوسد خداوند عزوجل برای او یک ثواب می نویسد وهرکه فرزندش را شاد کند خداوند او را در روز قیامت شاد می سازد و هر که به او قرآن بیآموزد ،در روز قیامت پدر ومادرش فرا خوانده میشوند وبه هردو جامه ای پوشانده می شود که به درخشش صورت بهشتیان می درخشد .»
از دیگر آموزه های پیامبر (ص) در مورد فرزندان این است که در رفتار با کودکان و محبت ورزیدن به ایشان ، عدالت را رعایت نمایید
پیامبر (ص) توصیه می کند نه تنها در دادن چیزی میان فرزندان فرقی نگذارید ، بلکه در محبت به آنان و بوسیدنشان نیز به عدالت رفتار کنید
دختران را ناخوش ندارید ، زیرا آنها مونس های شما هستند .» پیامبر (ص) به خوبی آگاه بود که دختران موجوداتی شکننده وآسیب پذیرند و در بذل محبت به ایشان باید توجه بیشتری داشت . از این رو به اصحابش توصیه می کند :
در بذل محبت و دادن هدیه لازم است دختران را بر پسران مقدم داشت .
اسلام همچنین به تربیت کودک وآموختن ادب به ایشان اهتمام می ورزد وتوصیه های تربیتی بسیاری در این خصوص در کتب روایی مسلمانا نقل شده است. یکی از آموزه های تربیتی پیامبر (ص) در مورد کودکان توصیه به تربیت نیکو و احترام گذاردن به آن هاست. پیامبر می فرماید :«حق فرزند آن است که نام خوبی برایش انتخاب کند و او را نیکو تربیت کند .» احترام به کودکان وسلام کردن به ایشان سنت حسنه ی پیامبر بودرسول اکرم (ص) تنبیه کودک در دوره ی سیادت را منع کرده ، می فرماید :« فرزندان خود را ازسن هفت سالگی به خواندن نماز وادار کنید و در صورت مشاهده ی تخلف از این تمرین آنان را از ده سالگی مورد تنبیه قرار دهید .»
هر تنبیه شدیدی که موجب لطمات جسمی شود مجازا ت و جریمه ی مادی خاصی دارد . پیامبر (ص)نیز تنبیه را در حد متعادل و محدود توصیه می کند
.اهمیت بازی کودکان
دوره ی سیادت وهفت سال آغازین زندگی کودک دوره ای است که کودک بیش از هر زمان دیگری به بازی و نشاط نیازمند است . از دیدگاه روانشناسی ، فلسفه ی بازی کردن کودکان ،آماده سازی آنان برای مواجهه با مشکلات است . به همین دلیل هر چه بازی ها گسترده تر،پیچیده تر و اجتماعی باشد، مصونیت کودکان در برابر مشکلات و آسیب ها بیشتر می شود .از طریق بازی ، کودکان به رشد اجتماعی ، عاطفی وجسمی متعادلی دست می یابند .
دوره ی اطاعت یا نوباوگی
روانشناسان این دوره را دوره ی نوباوگی می نامند بر این باورند که در این سنین(14-7 سالگی )کودک از رشد ذهنی و عقلی سریع برخوردار می شود و از طریق اندیشیدن ، آزمایش و خطا می توانند مشکلاتش را حل کند. بنابراین لازم است در این هفت سال مقدمات آموزش و یادگیری کودکان فراهم گردد و قوانین، مقررات و مهارت ها به او آموزش داده شود. علمای تعلیم و تربیت این دوره را بهترین زمان برای آغاز آموزش رسمی کودک می دانند. دراین دوره رفتار والدین و مربیان با کودک باید به گونه ایباشد که او را وادار نماید به تدریج مسیر اطلاعات راپیشه کند .
از دیدگاه پیامبر (ص) هفت سال دوم زندگی دوره ی اطاعت است. در این مرحله کودک باید مطیع پدر و مادر باشد و توصیه های ایشان را تمام و کمال به کار بندد. آ موزه های تربیتی پیامبر (ص)در دوره ی نوباوگی بیشتر بر محور آموزش علم، احکام ، حرف ،فنون و مهارت ها به کودکان و وادار کردن آنان به اطاعت از والدین و مربیان دور می زند.
دوره ی وزارت یا نوجوانی
پیامبر اسلام (ص) هفت سال سوم زندگی (21 - 14 سالگی) را دوره ی وزارت ، مشورت و رایزنی دانسته ونسبت به برخورد نیکو با نوجوانان توصیه های فراوانی کرده است پیامبر(ص) با توجه به حساسیت دورهی نوجوانی وجوانی ، این دوره راشاخه ای از دیوانگی می داند و می فرماید :« الشباب شعبه من الجنون .» علی (ع) این دوره را به « سکر الشباب » تعبیر کرده است .
از دیدگاه روانشناسان دوره ی نوجوانی با بحران هویت همراه است وفرآیند بلوغ که یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است ، در این سن بروز می کند . اهمیت این دوره به حدی است که روانشناسان از این دوره به عنوان جنون جوانی یاد کرده ومعتقدند نوجوانی دوره ی بحران هویت ، سرکشی ، عصیان و مخالفت است . در این دوره نوجوان تمایل بسیار به آزادی ، استقلال ، انتخاب شغل ، قبول مسئولیت ، تشکیل خانواده ، پی بردن به ارزشهای اخلاقی ومعنوی دارد وبه اندیشه های سیاسی ، اعتقادات دینی ، اخلاقی ومذهبی گرایش نشان می دهد . اندیشه ی نوجوان در این دوره بیشتر بر محور ایدئولوژی دور می زند .
آموزه ها و توصیه های تربیتی پیامبر (ص) وسیره عملی ایشان در خصوص جوانان ،در جهت تشویق ایشان به علم آموزی ، فراگیری حرف وفنون وروی آوردن به عبادت پروردگار و پرهیز از رذائل و هواهای نفسانی است . پیامبر (ص) با توجه به قدرت درک عمیق جوانان وحافظه قوی آنها توصیه می کند در جوانی به دنبال کسب علم باشید . از ایشان روایت شده : « هر کس در جوانی دانش آمورد ، علم او همچون نقشی است که بر سنگ حک می شود و هرکه در بزرگسالی بیاموزد ، کارش همچون نوشتن ، روی آب است .»
پیامبر(ص) این دوره را دوره رشد فکری وعقلی نوجوان می داند وبر مشورت با ایشان تأکید کرده ، توصیه می کنند با نوجوانان خود به اقتضای سن ایشان مشورت کرده به آنها حق اظهار نظر دهید سیره عملی پیامبر (ص) در برخورد با جوانان بر اساس هم رأیی وهم اندیشی با ایشان استوار بود . این جوانان بودند که در آغاز رسالتش به گرد او جمع شده ، یاریش کردند. پیامبر نیز همواره از شور و تدبیر وقدرت جوانی آنان در امر تبلیغ اسلام و اداره کردن جامعه اسلامی بهره می برد .چنانکه در جریان جنگ احد ،پیامبر (ص) نظر جوانان را که خواهان خروج از مدینه وجنگ با دشمن در خارج از شهر بودند ، بر نظر شیوخ و بزرگانی چون عبدالله بن ابی ترجیح داد و رأی جوانان را پذیرفت . این اقدام پیامبر اگر چه شکست مسلمانان را در پی داشت ، اما زمینه بلوغ فکری ورشد عقلی جامعه را فراهم آورد .
آنچه مسلم است ، این است که آموزه های تربیتی پیامبر (ص) که تمام مراحل زندگی انسان ، از بدو تولد تا زمان مرگ را در بر می گیرد ، راهی روشن برای اصلاح یکایک افراد جامعه، در جهت دست یابی به آرمان شهر اسلامی است.
فهرست منابع
1- قرآن کریم ، مترجم الهی قمشه ای ، خط عثمان طه .
2- ابن بابویه ، شیخ صدوق(1368): من لا یحضر الفقیه ، ترجمه علی اکبر غفاری ،تهران ، نشر صدوق.
3- احمدی ، احمد (1371) : روانشناسی نوجوانان وجوانان ، بی جا ، انتشارات ترمه .
4- پارسا ، محمد (1370) : روانشناسی رشد کودک و نوجوان ، تهران ، انتشارات بعثت.
5- حسینی ، فیروز آبادی ، مرتضی (1371): فضائل پنج تن در صحاح شش گانه اهل سنت ، ترجمه محمد با قر ساعدی ،قم ، انتشارات فیروز آبادی .
6- دلخوشنواز ، هاشم (1370) : روانشناسی شخصیت کودک ونوجوان ، تهران ، انتشارات اروند .
7- طبرسی ، حسن بن فضل ، مکارم الاخلاق (1355) : ترجه ابراهیم میر باقری ، تهران ، انتشارات فراهانی .
8- طباطبایی ، محمد حسین (1375) : سنن النبی(ص) ، ترجمه محمد هادی فقهی ، تهران ، کتاب فروشی اسلامیه .
9- کتابچی ،محسن (1376) : فرزند خوشبخت گلی از گلهای بهشت ، قم انتشارات هجرت .
10- کلینی الرازی ، محمد بن یعقوب بن اسمائیل ، (1401) : الفروع من الکافی ، مصحح علی اکبر غفاری ، بیروت ، دار مصعب ، دارلتعاریف .
11- محمدی ری شهری ، محمد(1377) : میزان الحکمه ، قم ، انتشارات دارلحدیث .
12- مجلسی ،محمدباقر (1399) : بحارالانوار ، تهران ، انتشارات المکتب الاسلامیه .
13- نجاتی، حسین : روانشناسی رشد از کودکی تا نوجوانی ، با مقدمه دکتر داود شریفی ، تهران، انتشارات مهشاد.
راههای تداوم زندگی زن و شوهر
زن و شوهر می توانند با درک صحیح این موضوع از طرح مسائل مثل این که می خواهم تو هم مثل من باشی و یا مثل برادر و خواهرم باشی و مثل من فکر کنی خودداری کنند و همدیگر را با تمام احساسات و خصوصیات منحصر به فرد مورد پذیرش قرار دهند.
اصولاً در هر زندگی عشق و محبت از ستونهای اصلی نظام خانواده است که در بعضی خانواده ها بعد از مدتی از زمان ازدواج دچار مسائل و مشکلاتی می شود که اگر به آن توجه اساسی نشود به مرور باعث از هم پاشیدن زندگی خانوادگی می شود. در این مقاله سعی می شود راههای تداوم عشق و علاقه و ابراز محبت بین زوجین اشاره شود تا سلامت روحی و روانی و تداوم زندگی زوجین را روزبه روز افزایش دهد:
¤ عدم کاربرد کلمات منفی:
در زندگی اموری هم چون طعنه زدن، تحقیر کردن، مقایسه زن و شوهر با دیگران جو شاد و صمیمی خانواده را به کانون خصومت و دشمنی تبدیل می کند.
¤ ابراز محبت به یکدیگر: از عواملی که شادی و علاقه زوجین را بیشتر می کند ابراز علاقه به یکدیگر است که این کار نباید ویژه دوران نامزدی و اوایل زندگی باشد.
¤ توجه دقیق عاشقانه به همدیگر:
زن و شوهر با توجه دقیق به حرفها و نگاه های طرف مقابل به او نشان می دهند که واقعاً به او علاقمند هستند که گاهی زن و شوهر حتی فرصتی نمی گذارند تا حرف طرف مقابل را گوش دهند تا اینکه او را درک کنند.
¤ به جای متهم کردن باید سؤال پرسید:
زوجین باید به جای پیش داوری و طرح مسائل اختلاف برانگیز از یکدیگر سؤال کنند که به چه علت این کار را کردی و در این موقع پاسخ طرف مقابل نه تنها ما را از شک خارج می کند بلکه به راحتی مشکلی که به علت درک اشتباه ما به یک موضوع بغرنج تبدیل می شد دیگر حل شده است.
¤ عدم طرح مسائل خانوادگی در نزد دیگران: زن و شوهر باید این را بپذیرند که یک خانواده تشکیل داده اند و خودشان در حل مسائل خانه آگاهتر از هر کسی هستند و پدر و مادر آنها چون در منزل آنها نیستند شاید با درک غلط خود آن مسائل را نه تنها حل نکرده بلکه آن موضوع را حاد و پیچیده تر می کنند و در این میان همسرمان نیز دیگر رابطه صمیمی با ما برقرار نمی کند.
¤ با لجبازی اشتباه همسرتان را تلافی نکنید: گاهی یکی از زوجین به علت عدم درک و تجربه کافی کار اشتباهی را مرتکب می شود در این میان اگر با لجبازی در صدد انتقام گرفتن باشیم و این اشتباهات را به دیگران بگوییم زندگی خود را به دست خود تباه کرده ایم.
¤ یادآوری خاطرات شاد دوران زندگی:
باید زوجین گاهی خاطرات خوبی که از دوران نامزدی و اوایل زندگی داشته اند را به همدیگر بگویند تا تازه بودن رابطه آنها را تداوم بخشد و تکرار آن جو خانواده را گرم کند.
¤ صبر و حوصله در برخورد با مسائل:
بارها پیش آمده که یکی از زوجین در مقابل بعضی از مسائل ناخوشایند همسرش سکوت کرده و بعداً با صبر و حوصله و عدم شتاب آن مسائل را با همسرش مطرح و حل کرده. این گذشت باعث شرمنده شدن طرف مقابل شده است و سعی کرده با مهربانی با همسرش آن خوبی را جبران کند.
¤ تنوع داشتن در زندگی:
اکثر زنان خانه دار چون بیشتر اوقات در خانه هستند زندگی برایشان یکنواخت و خسته کننده می شود و این جا وظیفه مرد است که با اندکی تفریح و مهمانی و یا دیگر برنامه ها آن خستگی و بی حوصلگی را از وجود زن و فرزند خارج کند و در این مواقع مرد باید خود را جای همسرش بگذارد که اگر یک روز (مثل ایام تعطیل) سر کار نباشد و در منزل باشد چه کسالت و خستگی برایش ایجاد می شود.
¤ عدم وجود قانون خشک و زیاد در محیط خانه:
زوجینی که انعطاف پذیر بوده و نمی خواهند حرف حرف خودشان باشد و چشم پوشی و نرمش نسبت به هم دارند بیشتر می توانند کانون گرم خانواده را مستحکم تر کنند و آن را از مشکلات و ناراحتی ها حفظ کنند.
¤ درک صحیح زن و شوهر از یکدیگر:
زوجین به این مسئله باید توجه کنند که هیچ انسانی خصوصیات عاطفی و جسمی و عقلانی یکسانی با دیگری ندارد. زن و شوهر می توانند با درک صحیح این موضوع از طرح مسائل مثل این که می خواهم تو هم مثل من باشی و یا مثل برادر و خواهرم باشی و مثل من فکر کنی خودداری کنند و همدیگر را با تمام احساسات و خصوصیات منحصر به فرد مورد پذیرش قرار دهند.
حکم ازدواج هم زمان با دو خواهر
دلیل علمی حرام بودن ازدواج با خواهر زن یا بهتر بگویم ازدواج هم زمان با دو خواهر چیست؟
درشرع مقدس اسلام ازدواج، هم زمان با دو خواهر جایز نیست. لازم به ذکر است اگر ازدواج با دو خواهر یا بیشتر به صورت جمع؛ یعنی دریک زمان نباشد، اشکال ندارد. به بیانی دیگر هرگاه مردی زنی را برای خود عقد کند، تا وقتی که زن در عقد اوست، نمیتواند با خواهر وی ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت. حتی بعد از طلاق تا وقتی که در عدّه است (در صورتی که عدّه رجعی باشد) نمیتواند خواهر او را بگیرد، اما هنگامی که همسرش را طلاق داد، یا از دنیا رفت و عدّه او تمام شد، میتواند با خواهر وی ازدواج کند[1].
شاید حکمت و فلسفه ی این که اسلام از ازدواج هم زمان با خواهران جلوگیری کرده، این باشد که اوّلاً: حرمت و شخصیت زن را حفظ کند، چنان که در ازدواج با دختر برادر زن و دختر خواهر زن رضایت و اجازه زن را شرط دانسته است.
ثانیاً: دو خواهر به حکم نسبت و پیوند نسبی و عاطفی، نسبت به یکدیگر علاقه ی شدید دارند ولی هنگامی که رقیب هم شوند، نمیتوانند علاقه ی گذشته را حفظ کنند، به این ترتیب تضاد عاطفی در آنها پیدا میشود که برای زندگی زیان بار است و اساس خانواده را از هم می پاشد؛ زیرا همیشه انگیزه ی محبت و رقابت در وجود آنها در کشمکش است.[2]
ثالثاً: ازدواج با شوهر خواهر با طبع زنان که شوهر خواهر را از خود میدانند و با آنان احساس خویشاوندی میکنند، سازگار نیست.
در پایان تذکر این نکته ضروری است که اگر چه در جای خود ثابت شده است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده اند، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.
زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.
ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا "جز اندکی از دانش به شما داده نشده است" .
و شاید علت بیان نکردن فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیای دین، این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما ست که چه بسا موجب تنفر شنوندگان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند: "مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[3]" لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ی احکام اشاره نموده اند.
وانگهی هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، و لو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه ی، دارو و دستورات پزشکی را نداند.
مضافاً این که مؤمنان چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.