انسان های موفق چه خصوصیاتی دارند


انسان های موفق چه خصوصیاتی دارند



خود آگاهی مثبت یا خودشناسی
افراد موفق کسانی هستند که از یک خودآگاهی واقعی برخوردارند. آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار، نیازی به داروهای آرام بخش ندارند . آنها خود را به خوبی با مسائل و مشکلات زندگی تطبیق می دهند. افراد موفق خود را می شناسند و می دانند که هستند ، چه عقیده ای دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می کنند و استعداد آنها چقدر است.

ما نیز می توانیم شخص موفقی شویم در صورتی که:

- 1چشم خود را به امکانات و راه کارهای موجود باز کنیم .

2 - در تغییر وضع زندگی کنونی خود به نیروی کم نظیر باطنی خود متکی باشیم .


افراد موفق در «حال» زندگی می کنند


عزت نفس
«من خودم را دوست دارم و به آنچه که از پدر و مادرم به من رسیده و در سرشت من به ودیعه گذارده شده ارج می نهم». این گفته ها نظر یک فرد موفق است. این گفته ها کلید اتکا به نفس در شخص است. شما می توانید از همین امروز از عزت نفس بیشتری برخوردار باشید به شرط این که :

?ـ همیشه در زندگی آراسته باشید .

?ـ در هر مکالمه تلفنی یا اولین ملاقات ابتدا نام خود را بر زبان آورده و خود را معرفی کنید. با ارج نهادن به نام خود ، عادت می کنید برای خود ارزش قائل شوید.

3- هنگامی که فردی از شما تقدیر می کند با کلمه ساده و مؤدبانه «متشکرم» جواب دهید.

?ـ هنگام شرکت در سخنرانی و کنفرانس ها در جلوترین صف بنشینید و در صورت امکان بحث کوچکی در جلسه داشته باشید .

?ـ افراشته و مقتدرانه با حالت آرام و گام های بلند راه بروید، ثابت شده افرادی که چنین راه می روند به خود اعتماد دارند.

?ـ با زبان مثبت و دلگرم کننده صحبت کنید و همواره لبخندی بر لبان داشته باشید.



کنترل خود و قبول مسئولیت
افراد موفق بر این باورند که خود آنها قادر به کنترل و جلوگیری ازحوادث زندگی بوده و هستند. ما هم از همین امروز برای تقویت حس قبول مسئولیت و کنترل خود وارد عمل می شویم به شرط این که :

?ـ آشکارا و شرافتمندانه مسئولیت وضع کنونی خود را به گردن گیریم .

2- هر روزه در هر کاری این شعار مثبت را با خود داشته باشیم : «پاداش هایی که من در زندگی دریافت می کنم دلیل خدماتی است که انجام می دهم».

3- یک برنامه زمانی منظم برای کارهایتان در نظر بگیرید و کار امروز را به فردا واگذار نکنید.

?ـ لحظه بیداری خود را نیم ساعت جلو بکشید و این نیم ساعت را به این سؤال پاسخ دهید که «چگونه وقت خودم را امروز برای انجام کارهای مهم تقسیم نمایم ».



خود انتظاری مثبت ( انتظار پیش آمدهای خوب برای خود )
ما معمولاً آنچه را که انتظار داریم به دست می آوریم . بهترین نشانه بارز و چشمگیر یک فرد موفق، خود انتظاری مثبت او است که در وی ایجاد یک خوشبینی کامل را می کند. پس از همین امروز برای خود انتظاری مثبت بیشتری وارد عمل شویم به شرط این که :

?ـ از صبح تا شام با خود از مسائل و مطالب مثبت صحبت کنید و سعی کنید همیشه سازنده و سودمند باشید.

?ـ به مشکلات به عنوان فرصتی برای کسب تجربه، به کار گرفتن خلاقیت و مهارت هایتان نگاه کنید.

?ـ به سلامت خودتان توجه کامل داشته باشید و از استراحت کردن لذت ببرید. ورزش را فراموش نکنید.

?ـ مکالمات روزمره شما نشان دهنده هیجانات درونی و سلامت شماست. پس همیشه صحبت های دلچسب و تقویت کننده روحی به خود و دیگران بگویید.

?ـ با افراد خوشبین و موفق معاشرت داشته باشید.

?ـ با شادی و خوشحالی از خواب برخیزید، در حمام آواز بخوانید، صبحانه را با فرد خوشبین و با نشاط صرف کنید. گاهی به موسیقی های شاد گوش کنید. کتاب ها و مقالات آموزنده و الهام بخش را مطالعه کنید .



وسعت نظر مثبت یا بلند نظری
افراد موفق در «حال» زندگی می کنند . آنها از تجارب گذشته پند می گیرند و از خاطرات خوش آن لذت می برند. افراد موفق هدف هایی را برای آینده قابل پیش بینی خود در نظر می گیرند که موجب فعالیت روزانه آنها می گردد. افراد موفق «مرگ» را آخرین مرحله زندگی نمی دانند. ما نیز می توانیم وسعت نظر داشته باشیم به شرط این که :

?ـ از دیگران مانند برادران و خواهران خود مراقبت کنیم.

?ـ برای همسر یا آن کسی که دوست داریم ارزش قائل شویم و با جمله «من تو را دوست دارم » او را دلگرم کنیم.

?ـ به اشخاصی که نیاز دارند و منبع درآمدی ندارند کمک مالی بکنیم.

?ـ یک یا دو زبان خارجی بیاموزیم و عادات آن ملت ها را یاد بگیریم .

چگونه یکدیگررا بهتر بفهمیم؟


چگونه یکدیگررا بهتر بفهمیم؟


تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا بعضى افراد مجذوب شما نمى شوند؟ و گاهى احساس تنهایى مى کنید؟

چطور مى توان افراد را درک کرد و با جلب اطمینان، آنها را به سوى خود جذب نمود؟ چقدر تا به حال به حرفهای دیگران خوب گوش کرده اید؟ وقتى طرف مقابلتان از احساس و عملش برایتان حرف مى زند به او اجازه بازگو کردن تمام حرفش را داده اید؟ چقدر در بین گفته هایش سکوت کرده اید تا ادامه بدهد؟

آیا توجه کرده اید که وقتى شخصى برایتان حرف مى زند و شما احساس او را مى فهمید و سعى مى کنید اجازه دهید که با همان حس، خود را خالى کند، چقدر احساس عزت نفس و دوست داشته شدن و صمیمیت را به او داده اید و چقدر از خشمش کاسته اید؟ یا وقتى خود را جاى او مى گذارید و به مسئله نگاه مى کنید چقدر او را مى فهمید و به او هم احساس فهمیده شدن مى دهید؟ یا وقتى که از جملاتى را بیان مى کنید که خودش فکر می کند و پاسخگو هستید، چقدر به او در حل مشکلاتش (توسط خودش) و رسیدن به استقلال کمک کرده اید و یا با حرکات غیرکلامى و بیان جملات کوتاه تأییدى در بین بیان حرف ها و احساسش چقدر به او احساس با ارزش بودن و مهم بودن مى دهید؟ و یا وقتى که گاهى در جملات خود از ضمیر «من» استفاده مى کنید و حس خود را بیان مى کنید، مى بینید که چطور اعتماد آنها را به خود جلب کرده اید و آنها را حتى آماده کرده اید که احساسات و گفته هاى شما را بشنوند و درک کنند... انتظارات شما برایشان قابل احترام خواهند شد، مى بینید که چقدر به آنها قدرت مسؤولیت پذیرى مى دهید.

نکته اى که در بین گفت وگوهایتان با طرف مقابل باید به آن توجه کنید میزان تمایل یا عدم تمایل شخص براى ادامه گفت وگو است.

مثلاً وقتى طرف مقابل از جایش بلند مى شود یا به ساعت نگاه مى کند و یا بیان سرد و بى احساسی در مقابل سؤال هایتان دارد متوجه مى شوید که تمایلى به ادامه گفت وگو ندارد.

آیا توجه کرده اید که چرا در روابط خود با دیگران متوقع مى شوید و یا اصلاً منشأ توقع چیست؟

حال چقدر مى خواهید بشنوید؟ آیا فکر مى کنید که دیگران به سمت شما نمى آیند و یا شما را نمى خواهند یا خود کارى مى کنید که آنها را از خود فرارى مى دهید؟ آیا فکر مى کنید که دیگران شما را نمى فهمند و به انتظارات شما احترام نمى گذارند یا خود این فرصت و موقعیت را براى خود نساخته اید؟ آیا باز هم مى گویید اعتماد به سختى به دست می آید؟ آیا باز هم نمى توان دیگرى را فهمید؟ چقدر تلاش براى درک دیگرى کرده اید؟ آیا مى دانید توجه شما غیر مادى ترین و ارزشمند ترین چیزی است که مى توانید ببخشید؟

سه ساله ازدواج کردم و از زندگی لذت نمی برم


سه ساله ازدواج کردم و از زندگی لذت نمی برم
من 26 سال دارم وسه سال است که ازدواج کردم مشکل من این است که از خود م وزندگی ام ندارم به پزشک مراجعه کردم وشوهر خوب ومهربانی دارم وروابط خوبی داریم ولی نمی دانم چرا از زندگی ام همیشه لذت نمی برم واحساس رضایت درونی نمی کنم دو سال اول زندگی ام این احساس را نداشتم چون از صبح تا ظهر به دانشگاه می رفتم ودرس می خواندم ولی یکسالی است که درسم تمام شده است ومشغول نوشتن پایان نامه هستم ولی حوصله نوشتن آن را هم ندارم چند ماهی است که مو ضوع انتخاب کردم وفیش برداری کردم ولی اصلا حوصله فصل بندی را ندارم واستادراهنمایم هم زیاد پی گیر کار هایم نیست وبه دلایلی نم توانم او را عوض کنم خلاصه خیلی خستم وفرزندی هم ندارم (واحساس تنهایی می کنم وشوهرم بعدازظهر خانه می آید) وبا این روحیه می ترسم برای فرزندم مشکلی پیش آید حوصله ام سرمیرود کارهای خانه برایم خسته کننده شده است اعتماد به نفسم کم است .احسا س لذت ورضایت ونشاط نمی کنم از عبادت ونماز وقرآنم لذت نمی برم نماز را فقط می خوانم چون بر گردنم است اگر خود کشی گناه نداشت احتمالا این کار راانجام می دادم من قبل از ازدواج هم گهگاهی این حس سراغم می آمد ولی با ازدواج درست شد ولی دوباره با پایان نامه تحصیلاتم به سراغم آمده از چیزهایی که میخرم که اول خوشم می اید ولی بعدا اصلا از آن لذت نمی برم یا دوست دارم بیرون بیاندازم یا بفروشم ودر ضمن به وسایل زندگی ام بسیار بسیار بسیار حساس هستم می ترسم خراب شود ومنفی بین هم هستم وبیشتر نیمه خالی لیوان را می بینم (از شما می خواهم دقیق وروشن وکابردی مرا راهنمایی )پاسخ : با سلام
دوست خوبم برخی از تیپ های شخصیتی آمادگی بیشتری برای پذیرش علائم افسردگی و کسالت های روحی دارند و این علائم با مجموعه ای از عوامل در آنها تشدید می شود. درحال حاضر زندگی شما دچار یکنواختی و روزمرگی شده. پیش از این شما با برنامه ای از پیش تعیین شده اوقاتی متنوع و مختلف داشتید. اما در حال حاضر بدلیل عدم وجود اجبار و انگیزه لازم اشتیاق وظائف محوله خود مثل پایان نامه یا کارهای منزل راهم ندارید. لذا باید باطرح یک برنامه و خروج از منزل حتی به صورت پاره وقت یا یک روز درمیان این روزمرگی را بشکنید. هرچه این برنامه هدفمندتر باشه بهترست. مثلاً ثبت نام در دوره هنری مورد علاقه برای پیگیری مراحل مختلف آن و رسیدن به مهارت کافی. حتی اگر اهداف بالاتری مثل ایجاد شغل و ... راهم دربرداشته باشید خیلی بهترست. درضمن گذران دوره مذکور, باید یک برنامه هم برای اجرای کار پایان نامه داشته باشید و درآن به خود سخت بگیرید. مثلاً یک روز درمیان روزی دوساعت از ساعت ... تا ساعت ... باید به این امر بپردازم وگرنه باید در فلان برنامه تفریحی خود را محروم کنم. برای اجرای تکلیف پایان نامه به کل کارهای باقی مانده فکر نکنید. بلکه امور باقیمانده را بخش بخش کنید و به مقداری از کارها که درحال حاضر در دستتان است بپردازید تا کار از سنگینی انجامش کم شود و انگیزه برای اجرایش افزایش یابد. حتی الامکان هم سعی کنید پس از این دوره, به فکر فرزندآوری باشید چون سالهای طلایی باروری شما از دست خواهد رفت.