چگونه خانمها رامجذوب خودکنیم؟
چقدر دیر متوجه می شویم که زندگی یعنی همان ساعات و دقایقی که با نهایت شتابزدگی و بی حوصلگی سپری شدن آن را انتظار می کشیدیم.
متاسفــانـه بـرخـی از مــردان بسیاری از ارزشـهـای والای انسانی را نادیده گرفته و وقـتـی زنـی را مـورد تـوجـه قـرار می دهند، دو فکر نکوهیده و ناپسند زیر به سرعت از ذهنشان خطور مینماید:
1- او بدون لباس چگونه بنظر خواهد رسید؟
2- روابط جنسی او چگونه خواهد بود؟
هنگامی کـه زنـان مـردی را مورد توجه قرار می دهند، معمولا سه فکر از ذهنشان عبور میکند:
1- آیا شاغل است؟
2- آیا شغل خوبی دارد؟
3- آیا او میتواند شغل خوبی را تـا مـدتی کـافی حفظ کند تا هر دو بتوانیم از مـنفعت آن بهرمند شویم؟
شاید این دلیل آن باشد که چرا مردان احـساس میکنند پذیرفته شدن آنها توسط یک زن منوط به گذراندن یک تست مشکل در مورد وضعیت جسمانی و مالیشان است.
مردها نگاهی سر سری دارند، زن ها موشکافانه میبینند
بـرخـلاف بـاور عـمومی، زنـها بـیشتر از مردان به مسائل دیداری اهمیت می دهند. آنـها تـمایل دارنـد آنچه را که دوست دارند ببینند. این دیدن لـزوما همـراه با خـیـره شـدن و زل زدن نیست و لزومی ندارد که آن چیز کاملا واضح و آشکار باشد. یک نـگـاه گذرا کافیست که تمام جزئیات در ذهن آنها ثبت گردد. مردان تحسین می کنـنـد زنـان تـفتیش؛ یک زن ممکن است قبل از اینکه چشم در چشم یک مرد دوخته باشد و یـا ایـنـکه توجهش را به خود جلب نموده باشد، بخواهد تصمیم به علاقمند شدن به آن مرد بگیرد.
مـردان پـستی بلندی ها و برجستگی ها را مورد توجه قرار می دهـنـد، زنان ساخـتـار و بـنیان را. آنها به چشمها، دستها، دندانها، لبـخـند و کلاس مردان نـیـز توجه می کـنـنـد. زنهایی که بیشتر به خصوصیات وجودی مردان اهمیت می دهنـد، به مردان صادق، اهل گردش روی، قابل اعتماد و با استیل، زیرک، خوش مشرب و باکلاس توجه میکنند. چنین مردانی به عـنـوان افرادی دوست داشـتـنی، مـهربان و علاقمـنـد بـه دیـگران درنظر گرفته می شوند. آنها محدوده وسیعی از تماسها و بـرخـوردهای شـخـصی را ایجاد و نگهداری میکنند.
زن ها از چشمهایشان بـرای برقراری ارتبـاط با مـرد مورد علاقه خود استفاده میکنند. از طرف دیگر مردها، از تماسهای چشمی و دیداری در مورد زن مورد علاقه خود اجتناب مینمایند.
با اینکه زنها می گویند که دوست ندارند یک مرد به بدن آنها خیره شود، وقتی مـردی که ممکن اسـت به او عـلاقمند باشند عمیقا در چشمهایشان نگاه میکند، بدون اینـکه ابراز کنند، احساس شعف و شادمانی بسیار می نمایند. مردی که میداند برای انتقال علاقه خود به همسر آینده اش چگونه باید از چشمهایش استفاده کند موفقتر از مردی خواهد بـود که از نگاه کردن مستقیم به چشمهای زن مورد علاقه اش خودداری می کند. تبادل تماسهای چشمی مرحله آغازین ابراز علاقه محسوب میگردد.
چگونه میتوانید او را علاقمند نگهدارید؟
راز چشم ها
موثرترین روش نگاه کردن به همسر آینده تان چیست؟ از او می خواهید برق دلربـایی را در چشمهای شما ببیند؟ مستقیما در چشمهایش نگاه کرده، گویی که می خـواهید او را هیپنوتیزم کنید، لبخند بزنید و با خود بیندیشید: '' آنچه را که میبینم دوسـت دارم. '' توجه داشته باشید که نگاه شما باید عاری از شهوات نفسانی باشد چراکه زنها خیلی راحت میتوانند به این موضوع پی ببرند و پیامدش کاملا مشخص است.
بکار بردن موثر و صحیح چـشمها در مـورد یک زن دو هدف را دنبال میکند. اول اینکه شما علاقه خود نسبت به او را ابراز می دارید. دوم اینکه میتوانید آنچکه او از طریق تماسهای چشمی سعی در بیانش دارد را تشخیص داده و حدس بزنید. روی بـرگـردانـدن از یک زن بعد از اینکه با او تماس چشمی برقرار نمودید، بیانگر ضعف و سستی می باشد. وقتی برای اولین بار با زن مورد علاقه خود تماس چشمی برقرار کردید، اجازه دهیـد کـه او این تماس را قطع کند. ممکن است احساس ناراحتی کنـید، امـا امـتـحان کـنـیـد؛ این روش جواب میدهد!
اغلب زنها می توانند بگویـند که آیا یـک مـرد چشم های خـائن، چشم های دروغگو، چشم های متقلب، چشم هـای مـتــاهل، چشمهای منحرف و چشمهای صادق دارد یا خیر.
چنانچه مردی از چشمهایش به صـورتی نادرست استفـاده کند، مـمـکن اسـت شـانس موفقیت در برگزیدن همسر مورد علاقه اش را از دست بدهد. زنها قوه درک بالایی دارند. آنها می تـوانند از نگاه یک مرد احساس کنند که آیا او صادق و قابل اعتماد است یا خیـر.
اگر مردی از بـرقرای تـمـاس چشمـی بـا زن مـورد عـلاقـه اش خـودداری کـنـد، پـیـغـامـی میفرستد مبنی بر نداشتن تجربه کافی درمورد زنها،خجالتی بودن و عدم اعتماد بنفس و اگر خیلی شدید به وی خیره شود، باعث ناراحتی او خواهد شد. مـردانـی کـه تـجـربـه زیادی در مورد زن ها ندارند بصورت شهوانی و نادرست به آنها نگاه میکنند. مردانی کـه نگاهی مطمئن حاوی پیغام '' میتوانم ترا داشته باشم!'' ، بـه همسر آینده اشان دارند، او را مجذوب خودشان میکنند.
بغیر از اینکه زن هـا دستان یـک مـرد را برای اینکه ببیند آیا حلقه ازدواج دارد یا خیر، نگاه میـکنند، یک دلیل دیگر را نیز دنبال میکنند. اگر انگشت انگشتر یک مرد از انگشت سبابه او بلندتر باشد، مفهومش این است که سطح تستوسترون ( تستوسترون هورمونی در بدن است که برای تحرکات جنسی، تنظیم مقدار چربی، نگهداری عضلات، تعدیل قند و فشار خون و جلوگیری از افسردگی مورد نیاز است ) بـالایی دارد. اگـر انـگشـت انـگشتر کوتاه تر از انگشت سبابه باشد، مقدار تستوسترون کمتر از میزان متوسط آن است.
مـردها به سادگی و به اندازه زنها لبخند نمی زنـنـد. اگـر یـک زن خـوشـحـال بـاشـد و یـا احساسات مسرت بخشی را تجربه کند، لبخند میزنـد. در میـهمـانی های فامیلی خود اگر دقت کنید کمتر مردی را میـبینید که لبخند بر چهره اش باشد. اغلب آنها طوری بنظر میرسند که گویی از حضورشان در میهمانی خوشنود نیستند.
افرادیکه دارای چهره ای مـعمولی هستـند و لبخند میزنند اغلب جذاب تر از مردان خوش قیافه و زنـان زیـبـایی هستند که لبخند نمیزنند.
لبخند یک مرد نشان دهنده دلربایی، خوش بینی، مهربـانـی و با احـسـاسی او اسـت و بیانگر آن است که آنچه را که می بینـد دوسـت دارد و از هـمه مـهمتر شخصی است که می توان با او ارتباط برقرار نمود. هنگامیکه ما لبخند میزنیم عضـلات صـورتمان سیستم عصبی را برای تولید هورمون خاصی بنام ''مورفین مغزی'' تحریک میـنماید. ایـن هورمون در ما احساسی دلپذیر و آرامش بخش ایجاد میکند. ترشح آن یک اثر بی حـسی نـیز به دنبال خواهد داشت.
اکنون وقت آن رسیده که بیشتر از یک مرد معمولی باشید.
یک مرد بـعـد از مـلاقات بـا همسر آینده خـود در یـک مـیهمانی چهار چیز را بخاطر خواهد سپرد:
1- آیا با او رقصید؟
2- آیا او را بوسید؟
3- آیا به او شماره تلفن داد؟
4- آیا شبی که او را ملاقات کرد با او صحبتهای عاشقانه رد و بدل نمود؟
یک زن نـیز بعد از این که همسر آینده اش را ملاقات نمود همین مسائل را به یاد خواهد سپرد. اگر چه زنها موارد زیر را نیز در مورد شوهرشان به یاد خواهند داشت:
1- چگونگی برقراری ارتباط اولیه توسط او
2- لباس او
3- ادوکولون او
4- نوشیدنی و غذایی که برای خوردن انتخاب کرد
5- آیا مرد با ادب و با تربیتی بود؟
6- آیا با مردها و زنهای دیگر برخوردی داشت؟ و اگر داشت چگونه
7- آیا او را خنداند؟
قیافه زیبا همه چیز نیست
این باور که زنها فقط به مردهای خوش تیپ و خوش اندام توجه میکنند افسانه ای بیش نیست. مردانی که خود را برای تحت تاثیر گذاشتن دیگران آماده میـکنند، مـهربان و اهل گردش هستند و خوش مشربی خویش را به نمایش می گذارند، کـسـانی هــستند که برای زنان دیگر جنبه رقابتی پیدا می کنند. وقـتـی در مورد آن فـکر کـنید، بـه بـسیاری از مسائل پی خواهید برد.
از آنجایی که لباسـها معمولا 95 درصد از بدن یک مرد را میپوشانند، منطقی است که از زنها انتظار داشــته باشید که به آنچه که بر تن دارید توجه کنند. همچنین مردانی که با مـردان و زنـان دیگر معاشرت می کـنـند، نـا امید و افسرده بـه نـظـر نـمی رسنـد. زن ها احساسات خود را دنبال کرده و به آنها پاسخ میدهند. خنده برانگیزنده احساس مسرت است، و زنها عاشق خندیدن می باشند. این نکته را هنگامیکه به دنبال همسری برای خود میگردید به ذهن بسپارید.
چگونه قهرکردهها را آشتی بدهیم؟
سلامت-خدا کند شما از آن خانوادههایی نباشید که همه اعضایش با هم قهرند و اگر مجبور شوند در مجلسی دور هم جمع شوند هر کسی گوشهای را انتخاب میکند و ثانیهشماری میکند که مجلس تمام شود؛ اما به هر حال اگر در خانواده شما، دو نفر با هم قهرند و کدورتی به دل دارند، قطعا شما هم که با هر دوی آنها رفت و آمد دارید، در عذاب خواهید بود.
ایام عید که میرسد، گروه اول آمار میگیرند که مبادا طرف مقابل در منزل شما باشد و آنها با هم روبهرو شوند. گاهی دلتان میگیرد که مگر ما چند روز دیگر زندهایم یاچند بهار دیگر زمان داریم که آن را به قهر و جدایی سپری کنیم؟ تصمیم میگیرید آن دو نفر را آشتی بدهید اما ناگهان این در ذهن شما جرقه میزند که: «مبادا از دستم ناراحت شوند و روابطشان خرابتر شود؟!» ...
اگر شما هم مثل یکی از دوستان من، اکرم، قصد دارید توی این عید مراسم آشتیکنان راه بیندازید، آماده شوید تا سری به بدریسادات بهرامی بزنیم و راه و چاه این کار را از او بپرسیم. اکرم، سه خاله و دو دایی دارد. مادرش با خالههایش قهر است و از قهرشان بیش از سه سال و نیم میگذرد. از وقتی مادربزرگش به رحمت خدا رفته انگار کانون گرم خانواده و صمیمیتهایشان هم مرده. اکرم 35 ساله است، داستان زندگیاش را از زبان خود او بشنوید:
قصه از کجا شروع شد؟
سه سال پیش عروسی کردم. با اینکه دو تا خاله خوب داشتم اما تا زمزمه کردم که آیا میتوانم دعوتشان کنم یا نه، مادرم اخم درهم کشید و گفت: «چرا که نه، اما من توی عروسیات پا نمیگذارم.»
دایم جای خالی آنها را حس میکردم، به خصوص دخترخاله و پسرخالههایم که از کودکی با هم بزرگ شده بودیم. آنها هم به خاطر مادرهایشان حق ندارند با من یا مادرم تماس بگیرند. مدتی بعد باخبر شدم، دخترخالهام باردار است و تا چند وقت دیگر زایمان میکند.
یواشکی به بیمارستان رفتم اما نه تنها آنها تحویلم نگرفتند بلکه مادرم نیز وقتی فهمید تا یک هفته رابطهمان شکرآب بود. باور کنید موضوع قهر آنها به حدی خندهدار است که خودشان هم نمیدانند، دقیقا چیست. شاید سوءتفاهمی ساده، بدگمانی، چه میدانم، اما من خسته شدهام!
خاله بزرگم 60 ساله است و بیماری قلبی دارد؛ نمیدانم اگر خدای نکرده اتفاقی بیفتد مادرم چه طور خودش را به خاطر این سالهای دوری خواهد بخشید. من کوچکتر از آن هستم و نمیدانم آیا حق دارم یادشان بدهم که گذشت کنند یا نه. هر سال عید دلم میخواهد بگویم به جای خانه تکانی، قلبهایشان را از کینه بتکانند و تمامش کنند. اما نمیدانم چطور از ایام عید به عنوان بهانه آشتی استفاده کنم.
اکرم: میدانید خانم دکتر، من نمیدانم همه این حرفهای پرمهر را چه طور به خالهها یا مادرم بگویم؟ به نظر شما میتوانم با کمک یک بزرگتر و روبهرو کردن آنها، بخواهم با هم آشتی کنند؟
بله، به عقیده من برای پایان چنین کدورتها و قهرهایی بین خواهر و برادرها و یا دوستان، یک نقطه شروع لازم است. گاهی خودشان خجالت میکشند یا حس میکنند که نباید غرور خودشان را بشکنند و پیشقدم شوند و بنابراین اگر یک تسهیلگر در این میان باشد بسیار کمککننده است ولی نکات مهمی وجود دارد که افراد آشتیدهنده و بهخصوص دو طرف دعوا و قهر باید بدانند. اول اینکه شما فقط باید در مکانی مناسب، مثلا در یک مراسم دیدار عید، قراری ترتیب بدهید و زمینه دور ریختن عواطف منفی آنها را فراهم کنید و حتما لحظات خوبی که آنها با هم داشتند و به دست فراموشی سپرده شده را یادآوری کنید. تعریف کنید که این دو خواهر در فلان موقعیتهای خاص که شما کوچک بودید یا نوجوان بودید چه طور عاشقانه در کنار هم بودند، چه روزگار خوشی داشتند، چه قدر مادر و پدرشان به آنها توصیه میکردند فداکار و صادق باشند و از این قبیل صحبتها. سپس همانطور که مرسوم است مراسم روبوسی برگزار شود. معمولا در این مرحله دیگران میگویند هر چه بوده را فراموش کنید و کینهها را به دور بیندازید ولی اشکال کار در همینجاست. قدمهای بعدی این آشتی را باید خود دو نفر بردارند و در موقعیتی مناسب ریشهها و عواملی که باعث شد تا رابطهشان به قهر برسد بررسی کنند. جستجو کنند که چه اتفاقی افتاد که در این سیکل معیوب افتادند و چرا همه لحظات خوب قبل فراموششان شد. در این حل و فصل باید فقط طرفین قهر حضور داشته باشند و اگر در همان مجلس و در حضور دیگران این حرفها زده شود، اغلب اوقات اوضاع بدتر میشود چون دیگران هم نظرات مختلفی میدهند و مثلا میگویند: «راست میگه، تو بزرگتر بودی و نباید چنین و چنان میکردی!» پس قدم دوم بعد از آن مهمانی آشتی دادن و مرور لحظات خوب که سالها برای شکلگیری آن رابطه اعتبار و سرمایه صرف شده بوده و حالا یک دفعه فراموش شده و خاک خورده است، میباشد. باید دو خواهر قراری دو نفره بگذارند و در آن گفتگوی صمیمانه، وقتی حالشان خوب است، سر صحبت را باز کنند و کشف کنند چرا دچار این سوءتفاهم شدند.
اکرم: ولی خانم دکتر! این طوری دوباره دعوایشان میشود. این ریشهیابی به چه دردی میخورد؟
البته چون از موضوعات تلخ حرف میزنند ممکن است حتی حال خوبشان هم به بدی تبدیل شود اما ما توصیه میکنیم این صحبت کردن تا آنجایی پیش رود که در حد آستانه تحملشان باشد. اگر یکی متوجه شد امکان دارد کنترل خود را از دست بدهد باید مثلا بگوید خب برای این دفعه بس است. من یک چای بیاورم و خلاصه سوژه را عوض کنند و توقف و ادامه بحث به جلسه بعد موکول شود. درست است که پروسه مرور و زنده کردن ماجراهای دردآور گذشته غمگین و تلخ است اما باید حتما به آن پرداخته شود تا اولا آن دردها یا سوءتفاهمها با توضیح منطقی التیام یابد و در دل شما عقده نشود و دوم اینکه راهی پیدا کنید که آن اشتباه در آینده تکرار نشود و یک بحران و تنش جدید درست نکند. مثلا من به شما میگویم، تا شنیدم شما نزد خانم فلانی از من بدگویی کردی ناراحت شدم. نتوانستم خشمم را کنترل کنم و فکر کردم بهتر بود سوءتفاهمات را با خودم مطرح میکردی تا اینکه گله مرا نزد او بگویی. او نه فقط اعتبار مرا در محل کارم زیر سوال برد بلکه هرچه خودش دوست داشت بگوید از قول تو گفت و آبرویم را ریخت. از این به بعد هر نقطه تاریکی در حرف و رفتارم دیدی از خودم بپرس. یا علتش را میگویم یا توضیح میدهم که سوءتفاهم نشود. من و تو دوست هستیم. اگر مشکلمان را با هم حل نکنیم، دیگرانی که سودجو هستند، هیزم در آتش ما میریزند. پس بیا دیگر نگذاریم هیچ حرفی بین ما در هالهای از ابهام بماند.
حرف آخر
ایام عید فرصت خیلی خوبی است که به بهانه این جشن باستانی که بیانگر هویت ما ایرانیهاست، عواطف منفی را از خود دور کنیم و مثل درختان و زمین با بهار، دوباره نو شویم. عید ما و تحویل سال نو با خودش پیامهای زیادی دارد که اگر کمی دقت کنیم متوجه آنها میشویم. همین دید و بازدیدها میتواند زمینه رفع کدورتهای سال قبل باشد. میتواند بهانه تجدید دیدار باشد. بهانهای برای اینکه به خاطر خودمان و نه به خاطر دیگران، کینهها و خشمها را دور بریزیم تا سال توام با آرامشی را شروع کنیم. گاهی وقتها که با طرفین دعوا یا قهر صحبت میکنید متوجه میشوید آنها، طرف مقابل را مستحق این بخشش نمیدانند و حاضر به آشتی کردن نیستند.
نکته همین جاست که آنها نمیدانند باید به خاطر خودشان و برای اینکه عواطف منفی را از خود دور کنند تن به آشتی بدهند. باید با خود بگویند حیف است که سلامت روح و جسم خودم را با انباشته کردن تلخی این خشم و کینه به خطر بیندازم. ممکن است آن آدم به نقطه استحقاق از نظر شما نرسیده باشد اما خود شما آیا استحقاق مصون ماندن از آسیبهای روانی را ندارید؟! گذشته از همه این حرفها باید یادمان باشد همین آدمی که الان مورد غضب و قهر ماست قبلا با ما لحظههای خوبی هم داشته، لحظات نابی که پر از فداکاری، مهربانی و صداقت بوده است. نباید تلخی یک سوءتفاهم یا حتی یک اشتباه باعث شود روی همه آن لحظات زیبا چشم ببندیم. این بیانصافی است.
چگونه توجه همسرمان را جلب کنیم؟